black flower(p,330)

black flower(p,330)


با صدای آهسته ای گفت و چشماش رو برای چند دقیقه بسته نگه داشت.

توجهشون به وکیل مدافع دو سورا که از روی صندلیش بلند شده بود، جلب شد.

وکیل: دفاعیه دادستان بیشتر شبیه یه دادستان تراژدی بود مدارکی که ارائه کردند به هیچ عنوان محکم نیست... دادستان کیم باید برای حرفهاش شواهد قابل استناد تری به محضر دادگاه ارائه کنه.

دادستان ابروهاش رو بالا انداخت.

دادستان: شما دارید آدم ربایی تهدید و قتلهای که دو سورا انجام دادند رو انکار می کنید؟

وکیل سرش رو به چپ و راست تکون داد.

وکیل: ادم ربایی رو نه اما قتل رو چرا... آیا شاهدی وجود داره که تایید کنه قتل اون خدمتکار در پونزده سال پیش و قتل جسدی که تو محل آدم ربایی پیدا شد رو دو سورا انجام داده؟

وکیل پرسید و صدای پچ پچ هیت منصفه تو سالن دادگاه پیچید.

وکیل: دو سورا شی به خاطر او اس دی اختلال وسواس فکری عملی و هموفوبیا (فوبیای خون) زیر نظر روانشناس سالهاست که تحت درمان هستند... عالیجناب آیا کسی با این بیماری میتونه یه نفر دیگه رو به قتل برسونه؟

وکیل با لحن ابهام آمیزی پرسید و قاضی با سرعت چند کلمه رو مقابل کاغذ سفید رنگ رو به روش یادداشت کرد.

دادستان: مدارکی وجود داره که به طور قطع متهم قتل انجام داده.....

دادستان گفت و وکیل پوزخندی زد.

وکیل: مدارک؟ باز هم تکرار میکنم دو سورا شی مبتلا به هموفوبیا هستند خون و خونریزی حالشون رو به شدت بهم میزنه به هیچ وجه امکان نداره بتونن دست به قتل بزنن... . روانشناسشون تایید کرده و مدارکش به دادگاه تحویل داده شده.....

دادستان: لطفا دست از انکار بردارید. آقای کیم خودشون شاهد یکی از این قتل ها بودن.

دادستان با صدای بلندی گفت و روی صورت وکیل یه لبخند از خود راضی نشست.

وکیل: واقعا؟ من اظهارات آقای کیم رو قبول ندارم از کجا معلوم خود آقای کیم قتل رو انجام نداده باشن؟ روی اسلحه اثر انگشتشون پیدا شده شهادت به هیچ وجه قابل استناد نیست.

وکیل با لبخند روی مخ گفت و چشمای تهیونگ گرد شد و خشم توی رگ هاش شروع به جوشیدن کرد.

چی شد؟

اون وکیل فاکی و بی وجدان میخواست اونو متهم کنه؟

لعنت بهش.

جونگ کوک دستش رو روی دست مشت شده اش گذاشت و با اطمینان پلک زد.

جونگکوک: مشکلی پیش نمیاد...

و امگا سعی کرد بهش اطمینان کنه.